گُل کاشی

از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما، باشد که سرودی خیزد درخورد نیوشیدن تو...

گُل کاشی

از مهرت لبخندی کن، بنشان بر لب ما، باشد که سرودی خیزد درخورد نیوشیدن تو...

راز خلقت

تا حالا بیدار موندم به خاطر چی! از خودم سپاسگذار هستم که اینقدر به خودم و ایده هام و رویاهام اهمیت میدم! خدایا من نمی فهمم افسردگی خودشو زده به من یا من خودمو زدم به افسردگی؟ خدایا منتظری من یه حرکت بزنم؟ تو واقعا به من امیدواری؟ واسه همینه که میگن خدایی در شان توست...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد