غلظت تام تیول قشر مغز در گروه !!!!OVX به طور معنی داری کمتر از گروه Sham
بیاع! پست گذاشتم پرید! اومدم کنترل وی رو زدم به امید اینکه نکنه قبل از فوتش کپی کرده باشم که شد خط فوق!!!! ای خاک!آقا مریضی که شاخ و دم نداره داره؟ آدم مریضو باس بهش فرصت داد تا خوب بشه باید درمانش کرد پس اناردونه جون اینقدرررر خودتو نچزون بگرد یه راه پیدا کن که خوب شی از شر این مرض!
کاش فردا جور نشه با بروبچ بریم بیرون دیگه اصلا بودن با اونا رو نمی خوام والله به این خودآزاری بعدش نمی ارزه. تو فک کن نشستی تو سلف داری ناهارتو کوفت می کنی که یکی از هفت فرسخی رد میشه و یهو می بینی این گل و بلبله که داره دور سرت می چرخه. بعد مجبور شی به مریما و زهره چاخان تحویل بدی از پایان نامه و عشق ترمال شده که اونا نفهمن تو دیگه زندگیت ترمال شده و اینا بهونه ست. آخ که دوباره دارم خطرناک میشم و دوباره این احساس خلا می خواد بره که منو جرواجر بکنه و یه کار بده دستم! تو ولی فکر کن که زندگی خوبه و بهتر از این نمیشه، تو رویاهای خودت باش و اصلا اهمیت نده که درد الان یه چیز دیگه ست. چقدر چند رو پیشا که دل درد بودم فکر این بچه های سرطانی ولم نمی کرد و چقدر دوست ندارم که فکر کنم سلامتی نباشه. خدا این بلغوریات جفنگانه منو بذار به حساب بچه بودنم و اینکه هنوز یک کودک نفهم بیش نیستم. خدایا جدی نگیر.
آقا من یادم رف بگم سه روز پیش موهامو کوتاه کردم و جز تو آرایشگاه دیگه مدل واقعیشو ندیدم چون هر دفه که از حموم اومدم بیرون سه سوت مغنعه پوشیدم و پریدم بیرون و این موهای بدبخ شدن مث موهای عیشی زاکی! البت ناگفته نماند تو آرایشگاه بدون سشوار و اینا مدلش شبیه واکاشی زوما شده بود! این دفه فرق رو اینور زد برعکس همیشه که اونوری بود! بعدش دیگه موهای عزیزم اینقدر کوتاه شد که وقتی طبق مدلش یه وری ریختم تو صورتم ابروی سمت چپم اصلا معلوم نبود به آرایشگره گفتم قربون دستت فقط ابروی سمت راستو مرتب کن این یکی معلوم نیست دیگه خخخخح
دیروز رفتم پیش دکتر و امان از یه ذره تشویق که رفتم کارگاه و تازه گفتن رفتی اونجا زمان رو از دست دادیم! هی خدا! سوغاتی هم که بهش دادم یه تشکر و سریع گفتن پایان نامه چی شد! ای خدا! قرار شده امروز هر چی نوشتم ببرم واسش و من هنووووووز منتظرم که خودش نوشته شه. فکر می کنم دوتامون نمی دونیم که من قبل عید فارغ میشم یا نه ینی هی اون از من می پرسه می خوای پیش از عید دفاع کنی؟ و من می پرسم دکتر میشه که پیش از عید دفاع کنم؟ بعد اون یه برنامه می ریزه که تا فلان تاریخ تموم شه بعد میگه میشه قبل عید نوشتنش رو تموم کنی و بعدا دفاع کنی و من میگم نمی خوام هول هولکی بشه ولی میشه پیش از عید دفاع کنم؟ بعد دوتامون چیز پیچ میشیم!
بیاع اسفندم اومد و من هنوز اینجام و سال 91 هم داره آخر میشه و من میرم که بشم 29 ساله! وای فک کن چه افتضاحی واقعا!