فردا قراره با آتیه بریم بچرخیم امیدوارم خوش بگذره نمی دونم مط مطی میاد یا نه شاید بیاد شاید نه!!!
ریزالت ها در هوا هستند و مقدمه رو دکتر خونده داده بهم واسه ریوایز قربونش برم از من پر کار تره امروز میگه اون ریزالتای دیگه رو ننوشتی من باید بنویسم؟ ینی تیکه تیکه کرد منو آخه دکتر جونم تو فکر کردی من اینقدر بی عرضه م آخه؟ ای خدا!
آقا این دوست ما امشب حال مارو گرفت می دونم تقصیر خودمه که این رابطه ی خل مشنگ مجازی رو واقعی کردم ولی فکر می کنم تا زمانی که بخواد واقعی باشه وضع همینقدر بی هیچه!! و بهتره که این جنین مجازی به واقعی رو هر چه زودتر به هر ترتیبی در نطفه خفه کنم و بکشمش میگم شایدم اونم به یه ذره حس کرده که عذابه این روند واسش! باری به هر جهت که مهم نیست چندان و ما رفتیم بخوابیم.
راستی فردا میلاد پیامبره و ایشالله که مبارک باشه بوس به خودم خخخخخ