ببین داداش اصلش اصلا این بود که تولدتو بهت تبریک بگم نه که عدل روز 27 دی ها!نه! از قبلتر ترش تصمیم کبری گرفتم که یه کادو واست بگیرم و بفرستم و از اونجایی که به حافظه ی خودم شک نداشتم یک نی گذاشتم تو گلدون به این وعض:
که یادم نره و هر کی اومد اتاقمون پرسید این چیه و نی گذاشتی که ریشه ی گلدونت نفس بکشه؟ و من در جواب بادی به غبغب انداخته و می گفتم که نه خیرم این یادمان 27 دی تولد داداش کوچیکه ست! عزیزم تولدت مبارک و منو خیلی ببخش که اینقدر خواهر یاسمنگلی هستم واست:)) می دونی امشب این وبلاگو زدم که دیگه این پست رو بذارم مادر:))
سلااااااام!

خیلی خیلی خیلی ممنونم ازت، تو بودنت برا من بهترین کادوئیه که خدا داده، خدا خودش در جریان این امر هست، به جان دخترم مهسا
بازم ممنونتم.
به ه ه ه جینگول جااااان خوبی پسرم؟بووووووووووووس
ممنون از شوما و همچنین عرض تبریک به خاطر لپ تاپ جدید و پوشی جدید و اوف ف ف بابا تحویل بگیر مارو یوخده
من تو همهی کتابهام یکی از عوامل اصلی موفقیتم رو تو نام بردم
من فدای تو بشم بچه م
ایشالله که موفق و پیروز باشی و سربلندی تو افتخار منه